رودخانه پلاسجان یا پلاسگان از شاخه های رودخانه زاینده رود می باشد که در غرب مرکز شهرستان داران و شرق مرکز شهرستان فریدونشهر و در جنوب غرب مرکز شهرستان خوانسار جریان دارد. شاخه اصلی این رودخانه از کوه قره داغ به ارتفاع ۲۸۱۸متر سرچشمه می گیرد، یک شاخه فرعی که از آبخیزهای شمال شرق مرکز شهرستان فریدونشهر سرچشمه می گیرد نیز در جنوب شرقِ آبادی سواران به شاخه اصلی می پیوندد. این رود آبادی های داش کسن، برف انبار، صادقیه، خلیل آباد، میلاگرد، سواران، سفتجان ، نماجرد،موغان و اسکندری را مشروب ساخته و در نهایت به کناره غربی دریاچه سد زاینده رود می ریزد . منبع تغذیه این رود، نزولات جوی بوده و در جهت شمال غرب به جنوب شرق جریان دارد. طول رودخانه ۸۵کیلومتر، شیب متوسط بستر آن ۸/۰درصد است(سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح،۱۳۸۳: ۴۸)
امروزه برخی رسوم سنتی و کهن ما به خصوص در شهرها، به فراموشی سپرده شده اند، اما تعدادی از روستاها هنوز هم به بخش اعظمی از این
آداب و رسوم پایبند هستند که روستاهای فریدن از آن دسته اند.
هنوز هم اینگونه مناسبت ها برایمان جذاب هستند ولی هر سالی که از عمرمان سپری می شود به علت ماشینی شدن زندگی و مهمتر از همه جایگزین شدن بعضی فرهنگ ها و آداب و رسوم غیر خودی و تقلیدی از بیگانگان از شدت آن حال وهوا و شور و شوق وصف ناپذیر دوران کودکی و نوجوانی در این مناسبت ها هم کاسته می شود.
از سویی معصومیت کودکانه به عنوان مهمترین عامل در ایجاد شور و شوق به مناسبت فرا رسیدن اینگونه مناسبت ها در میان کودکان و نوجوانان است چرا که کودکان در دنیای ساده و به دور از هرگونه دو رنگی و ریا روزگار سپری می کنند و به این مراسم ها و مناسبت ها فقط از جنبه ی عاطفی آن می نگرند.
ای اسکندری از جانم هم سَرتری! بار ها با خود گفته ام که می شود آیا آوازه ات را پر آوازه کنم ؟
همین دیروز چو طفلی از سرایت پر از امید گذر کردم گذشتم به رود و چشمه و صحرا و سنگت چه شادان من نظر کردم گذشتم
مهم نیست که خجالتی ام یا نه ! مهم اینه که خجالت میکشم از گذشتم حرف بزنم ولی به خدا یه اتفاق ساده میتونه همه چیزا عوض کنه ،همه چیزا،حتی اعتقادتا،نگاهتا،باورتا!
اون سال من دقیقا 23 سالم بود